نکات کلیدی در جلسه فروش حضوری
بسیاری از اوقات، برای معرفی یک کالا یا خدمت، به صورت حضوری با مشتری دیدار میکنیم. جلسه فروش حضوری، ممکن است برای یک شخص که به فروشگاه مراجعه میکند برگزار شود یا برای شرکتی که ما به دفتر کارشان مراجعه میکنیم.
بسیاری از اوقات، برای معرفی یک کالا یا خدمت، به صورت حضوری با مشتری دیدار میکنیم. جلسه فروش حضوری، ممکن است برای یک شخص که به فروشگاه مراجعه میکند برگزار شود یا برای شرکتی که ما به دفتر کارشان مراجعه میکنیم.
معمولاً کسانی که مهارت فروش را آموزش میدهند، به محض مطرح شدن بحث فروش و فروشنده و فروش حضوری، چهرهی فردی سمج و سرسخت که با چهرهای محکم و اعتماد به نفسی بالا روبروی شما ایستاده و به هر قیمتی میکوشد راههای فرار شما را ببندد و محصولی را به شما بفروشد، ترسیم میکنند. فردی که لبخندی بزرگ و مصنوعی بر چهره دارد و هنگام ورود به اتاق دست طرف مقابل را محکم فشار میدهد. به تکنیکهای عجیب و غریب مجهز است و حالت بدنش را شبیه حالت بدن شما میکند و میداند که دیر یا زود معجزهای روی خواهد داد!
در اینجا قصد نداریم به رد یا تایید این نوع توصیهها بپردازیم. اما با توجه به حجم مطالبی که در این حوزه وجود دارد و برخی مطالب که به صورت پراکنده در متمم مطرح کردهایم، فرصت خوبی است که به جمع بندی برخی از مهمترین توصیهها دربارهی جلسات فروش حضوری بپردازیم.
از آنجا که بحث میتواند بسیار گسترده باشد، در این درس، به طور خاص به «ارائه و معرفی محصول» توجه داریم و مذاکره فروش را به صورت مستقل مورد بحث قرار خواهیم داد.
در پایان جلسه، مستقل از اینکه طرف مقابل خریدار خدمات شماست یا خیرِ، برخورد یکسانی با او داشته باشید. یکی از مهمترین استانداردهای ارزیابی رفتار یک فروشنده حرفهای این است که وقتی جلسه فروش به پایان رسید (این جلسه ممکن است در یک فروشگاه زنجیرهای، سه دقیقه طول بکشد و ممکن است در یک جلسه واگذاری پیمانکاری یک خدمت، یک روز کامل طول بکشد) از برخورد او نتوانیم متوجه شویم که فروش انجام شده است یا خیر.
اگر از چهرهی سرد و بیحوصلهی فروشنده یا از برخورد بی تفاوت او، متوجه شدید که انگار فروش به نتیجه نرسیده، چنین فروشندهای یک فروشندهی حرفهای نیست. به خاطر داشته باشیم که به ندرت یک مشتری را فقط یک بار میبینیم و برخوردی که با او میکنیم، هم بر تصمیم خرید فعلی او و هم خریدهای آتی او و هم روایتی که از ما نزد دیگران خواهد داشت، تاثیر دارد.
تمرین ۱: به یک تجربه فروش حضوری فکر کنید. این تجربه ممکن است الزاماً از جنس معامله نباشد. یک پزشک یا یک معلم هم تجربهی یک جلسهی مفید و اثربخش را به مخاطب خود عرضه میکند و میفروشد. چه مصداقهایی از نکات فوق را دیدهاید و در ذهن شما مانده است؟
تمرین ۲: فهرست بالا، میتواند بسیار تکمیلتر شود. چه سوالات دیگری در ذهن شما مطرح است که در فهرست بالا مورد اشاره قرار نگرفته؟ چه تجربیات دیگری دارید که فکر میکنید باید به فهرست بالا افزوده شود؟
نظرات شما عزیزان: